فيلم "کسي از گربه هاي ايراني خبر نداره" رو ديدم و فهميدم چرا اينقدر چيزهاي "ايندي" مد شده! قبلن خيلي اظهار نظرهاي منفي درباره ش شنيده بودم که اَه اَه اين چيه قبادي ساخته و اينها... ولي ديدنش واجب بود و نشستيم به ديدنش. اولين حسي که فيلم در من ايجاد کرد اين بود که با خودم گفتم: "لعنت به تو جيمي هندريکس. به جهنم که تو بيست وهفت سالگي اوردوز کردي و مردي. ديگه به خاطر مردنت افسوس نميخورم. اقلن اون 27 سالو زندگي کردي..."
خب بعله فيلم شاهکار نيست. ولي به نظر من اون باري که رو دوشش هست رو به مقصد ميرسونه. ساخته شدن اين فيلم هم، مثل بقيه کارهاي مستند و کليپها و اجراهاي خصوصي و غيره، قدمي در راستاي تقلاي موسيقي زيرزميني ايرانه. اصلن اين فيلم براي سينما نيست بلکه براي موسيقيه. راهيه براي شنيده شدن صداي سرکوب شده ي بچه هاي موزيک باز ايران...
تا جايي که سواد من ميکشه ميتونم بگم که:
- داستان و فيلمنامه سرراست بود و پيچيدگي خاصي نداشت هرچند که نواقصي هم داشت. مثلن علت شتاب اين آدمها براي رفتن کمي نامفهوم بود.
- تصوير و صدا خوب بود.
- بعضي جاها، مخصوصن موقع اجراي موسيقي، تصاويري که از شهر پخش ميشد زائد ويا بي ربط به نظر ميرسيد هرچند که درک ليريک هاي انگليسي کمي برام مشکل بود.
- از يه ديدگاه ميشه گفت که فيلم فقط يک بازيگر داشت، حامد بهداد عالي بود.
الان نميتونم راک غربي رو تحمل کنم... دلم راک ايراني ميخواد...
پ.ن: يکي ميگفت اگه قبادي اينبارم فيلم کردي ساخته بود ديگه تماشا نميکردم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر